با تو خودم هستم |

می خواهم خودم باشم
خوراک RSS

میوه خواهم داد

جمعه ۲ بهمن ۱۳۸۸

خاطرم سبز است
دست هایم سبز
چشم هایم موج بی تردید تابستان
آه !
من شلاق طاقت سوز سرما را تحمل می کنم
در زمستان میوه خواهم داد!

۲۲ ژانویه ۲۰۱۰

9629_103243786357109_100000144657627_87209_2042012_n


از طلوع چشم تو

یکشنبه ۱ بهمن ۱۳۸۵


آفتاب بود

من درون تو جوانه می زدم

پا گرفته در خیال روشنت

مثل باد، می وزیدم از غروب نیستی

تا طلوع چشم تو

عشق، حرف ساده ایست

مشق ناتمام بی ستون

با سلام تو تمام می شود

چشم باز می کنم به روی تو

و باز

روزهای تلخ و تیره ام به کام می شود


دو کلام

پنج شنبه ۲۶ مرداد ۱۳۸۵

۱- حجم امید باش وَ بر گِرد من بچرخ

با من برقص در هیجان بهار و عشق

بگذار نو شوم

۲- با من صبور باش که آسوده نیستم

با من صبور باش که از ترس نیستی

کز کرده ام درون خودم

با تو نیستم


من همین پروانه بودن را دوست دارم

پنج شنبه ۲۴ فروردین ۱۳۸۵

۱-

مرا به سمت تو آورده باز باران ها

ببار بر من از این تشنه تر نخواهم شد!

۲-

چرا باید از برف و باران بترسم؟

مگر نیستی؟

مگر چتر چشمان تو بر سرم نیست؟

بهار است در من بهار!


ماه من!

پنج شنبه ۲۷ بهمن ۱۳۸۴


(۱.)

تو مثل ماه بلندی و

دست من کوتاه!

پلنگ زخمی این بیشه ها منم آری!

که از نبود تو در درد خویش می پیچم

طلوع کن بر من!

و شانه های خودت را برای من بگشا

که گریه مرهم خوبی برای دلتنگی ست…

(۱۱)

نه به باران

نه به برف

تشنگی در من جز با لبخند تو فرو نمی نشیند


طراحی شده توسط پریا کشفی(قبل از ارسال نامه لطفن ستاره ها را از آدرس ایمیل حذف کنید)