پادکست شعر سرایه ۳۱- دکلمه شعرهایی از محمدحسین بهرامیان

Bookmark and Share 1 نوامبر 2010
    Balatarin                

پادکست شعر سرایه ۳۱- دکلمه شعرهایی از محمدحسین بهرامیان نام شاعر: محمدحسین بهرامیان
وب سایت: http://sarapoem.persiangig.com/
کتاب: مجموعه چهارجلدی «خلاصه خوبی‌ها»، جلد اول از مجموعه سه‌جلدی «حجره‌های ملکوت»، مجموعه شعر «سارا سلام» (چاپ نشده)، «چقدر یکشنبه‌هایم تنهاست بی‌تو» (چاپ نشده)




(۱)
گاری سیب فروش سر میدان افتاد
مرد از جاذبه در بهت خیابان افتاد
سیبها ریخت که از مرد نماند چیزی
جوی پرشد که دو سر عایله در آن افتاد
بعد از آن کوچه ندیدش به گمانم آن مرد
یک دو ماهی به همین جرم به زندان افتاد
یا نه مثل همه ی مردم شیدا شاید
گذرش بر حرم شاه شهیدان افتاد
گره مشکل او دست خدا باز نشد
کار او باز به یک مشت مسلمان افتاد
او که عاشق تر از آن بود که دانا باشد
سر و کارش به همین مردم نادان افتاد
غم نان ، کاش بدانی غم نان یعنی چه
یعنی آدم به تب گندم از ایمان افتاد
آدم آن روز که دستش به دهانش نرسید
از خدا دست کشید و پی شیطان افتاد
*
و شب بعد زمین مرده ی او را بلعید
جسدش در حرم شاه شهیدان افتاد
گله آرام میان شب عریان خوابید
زخم چون گرگ به جان نی چوپان افتاد:
لا لالا برگ گلُم! شاخه ی بیدُم لالا
یوسُفُم دست کدوم گرگ بیابان افتاد
برف چون حوله ای آرام وسبکبال و سپید
گرم روی تن عریان زمستان افتاد
برف بارید که از مرد نماند چیزی
شاعری باز پی قافیه ی نان افتاد

(۲)
“ظهیرالدوله” می رقصد هیاهوی تن ما را
بغل وا می کند بی تابی پیراهن ما را
مرا می تابد از نیلوفری های تنت اینجا
تماشا می کند فوج به هم پیچیدن ما را
تو در من شعله میگیری، من آتش میشوم در تو
تویی کو تا سرا پا گر بگیراند من ما را
نسیم آشنایی دارد از صد باغ گل خوش تر
سر سنگی که می گیرد به حسرت دامن ما را
بدنبال “رهی” می گردی از خاموش سنگی که
به آتش می کشد دنباله های شیون ما را
من و تو سنگساران کدامین جرم معصومیم
که دنیا بر نمی تابد کبوتر بودن ما را؟
گره از روسری واکن بخندان باغ را بر من
که می خندد زمین شوق زسر وا کردن ما را
چراغانی بیار ای ازدحام کوچه خوشبخت
هوای بی فروغ خانه ی بی روزن ما را
*
اتاقی گوشه ی دنج حیاط چند شهریور
بغل وا می کند تاب و تب پیراهن ما را
به تهران باز می گردیم و یک تجریش می بیند
چکا چا چاک برق چشم های روشن ما را

(۳)
یک غزل گفته‌ام مثل یک سیب، با ردیف بیفتد بیفتد
شاید این شعر بی‌مایه باشد، شاید این قافیه بد بیفتد
من ولی امتحان کردم امشب، آسمان ریسمان کردم امشب
شاید این شعر بی‌مایه روزی، دست یک روح مرتد بیفتد
من ولی در پی یک سوالم: این که پایان این ماجرا چیست؟
این که آخر چرا مرگ باید روی یک خط ممتد بیفتد؟
شعله باید برانگیزم از خویش، دار باید بیاویزم از خویش
تا کی آخر در آیینه چشمم، بر نگاهی مردد بیفتد
بر لب بام خورشید بودیم، بر لب بام خورشید آری
بر لب بام خورشید ناگاه، ماه در پایت آمد بیفتد
اشک بر سطر لبخند افتاد، خواندم از گونه‌های تو در باد
سیب یک لحظه یک اتفاق است، اتفاقی که باید بیفتد
اتفاقی شبیه شکستن، خلسه‌ای مثل از خود گسستن
اتفاقی که امروز.. فردا.. یا نه هر لحظه شاید بیفتد
خیز و در شهر غوغا کن آزر! آتشی تازه بر پا کن آزر!
رفته است آن تبردار دیروز، پای بت‌های معبد بیفتد
موج باید برانگیزی از من، ماه باید بیاویزی از من
موج یا ماه تا نبض دریا، یک دم از جزر و از مد بیفتد
*
مرگ طنزی فصیح است آری، باید از عمق جان خواند و خندید
گرچه این شعر بی‌مایه باشد، گرچه این قافیه بد بیفتد

(۴)
درخت بود و تو بودی و باد، سرگردان
میان دفتر باران، مداد سرگردان
تو را کشید و مرا آفتابگردانت
میان حوصله گیج باد سرگردان
همیشه اول هر قصه آن یکی که نبود
نه باد بود و نه تا بامداد سرگردان
و آن یکی همه ی بود قصه بود و در او
هزار و یک شب و صد شهرزاد سرگردان
تمام قصه همین بود راست می گفتی :
تو باد بودی و من در مباد سرگردان
زمین تب زده، انسان عصر یخ بندان
و من میان تب و انجماد سر گردان
ستاره ها همه شومند و ماه خسته من
میان یک شب بی اعتماد سر گردان
مرا مراد تویی گرچه بر ضریح تو هست
هزار آینه ی نا مراد سرگردان
نماد نام تو بود و نماد ناله من
هزار ناله در این یک نماد سر گردان
……………………………..
……………………………..
درخت کوچک تنها به باد عاشق بود
و باد
بی سرو سامان
و باد
سر گردان
تمام قصه همین بود، راست می گفتی !
***
پی نوشت: متشکریم از شنونده عزیز ابوذر رحیمی زاده که تعدادی از شعرهای این شاعر را برای ما ارسال کردند.


منبع عکس: ‍ ‍نشریه عروض
موسیقی متن پادکست: Michael Hoppé-Impromptu

۱۹ دیدگاه

  1. دوستان ارجمندم در پادکست سرایه
    با سلام و احترام
    از اینکه سروده های خود را اینجا با صدای سرکار خانم پریا کشفی و همکاری هنرمندانه عزیز ارجمند محسن نصرتی نیا می شنوم خوشحالم. امیدوارم لایق مهر بی پایان شما باشم. آهنگ انتخابی، اجرای اشعار و کیفیت صدا فوق العاده است. از همه دوستان دست اندر کار کمال تشکر و قدردانی را دارم. همچنین از دوست ارزشمندم آقای رحیمی زاده که انتخاب و ارسال اشعار را عهده دار بوده اند بی نهایت سپاسگزارم. برای همه شما عزیزان بهترین ها را آرزومندم. با اجازه شما لینک صدا را در سایت شخصی خود قرار خواهم داد و در روزهای آتی در پاسخ مهربانی های شما به معرفی پادکست سرایه خواهم پرداخت. تلاش های بیدریغ شما را در گسترش ادب و فرهنگ ایران زمین ارج می نهم و برای تان آرزوی سعادت و بهروزی دارم. پیروز و پاینده باشد.
    با احترام
    محمد حسین بهرامیان

  2. میثم گفت:

    شعرهای خوب و شاعر فهمیده

  3. ساميه گفت:

    سلام
    از شاعرانی چون گروس عبدالملکیان
    شمس لنگرودی
    غلامرضا بروسان هم بگذارید
    ممنون میشم

  4. علی_زهره..مارال...و.... گفت:

    من شعری از سرکار خانم نسترن بهاردار در سایت شما ندیدم!!!!!
    من ایشان را با شعر امام زمان شناختم…که از رادیو معارف هم دایم پخش میشود…لطفا اگر اشعاری از ایشان هست در لینکگذارید..یا بیشتر معرفی کنید تا ماهم با ایشان آشنا شویم…
    عده ای دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی
    ممنون

  5. تو می روی من هم سراسر بغض و آهم

    درحسرت پلکی فقط پلکی نگاهم

    آنقدر زیبا وعزیزی که نه تنها

    من عاشق چشم تو ام بلکه خدا هم

    دیوانه ها را می شمارم شک ندارم

    مختوم خواهد شد به چشمان تو راهم

    باید نگاهت کرده بودم ،یک دل سیر

    لعنت به من لعنت که غرق اشتباهم

    من، مثل گنجشکی که بالش را شکستند

    افتاده لای بوته هاو زا به راهم

    برگرد!باور کن که مرگم بی تو حتمی ست

    من بی توسنگی در مسیر پرتگاهم

    قلبم برایت لک زده هرچند دوریم

    بردار گوشی را بیا تاصبح باهم . . .

  6. از این حرکت ادب دوستانه شما بی نهایت سپاسگزارم وموفقیت روزافزونتان را آرزومندم

    عباس گندمی

  7. یکتا گفت:

    درود برشما بسیار لذت بردم لطف بفرماییدشما هم سری به وب بنده بزنید وطالب نظرات شما وجویا ی آن هستم

  8. نسیبه گفت:

    امیدوارم هرروزبیشترباعاشقان ادبیات فارسی روبروشویم وگامهای بلندی براشعروادب این مرزوبوم برداشته شود باتشکر
    نسیبه فتحی زاده

  9. سعید گفت:

    سلام
    ایا نسترن بهاردار مجموعه مثنوی یا غزلیات دارند؟ازکجا میشود به اشعارشون دسترسی یافت؟با سپاس از سلیت کاملتون

  10. مهتاج___یاسر گفت:

    عالییییییی بود…ولی بی شعر نسترن بهاردار…یاخانم مرادی…خانم عباد…… صفایی نداره

    اثری از شعر نسترن بهاردار را دارید؟
    خیلی قشنگه
    من هرچی میگردم پیدا نمیکنم!! راهنمایی کنید
    اثر ازشون دارید؟

  11. غلامرضا سعادتی_شهرکرد گفت:

    از نسترن بهاردار اثری نمانده؟

    شما که آرشیوتون از شعرا پره_میشه راهنمایی کنید
    البته فکرکنم ایشون بیشتر نقدکننده است نه شاعرودر شیراز بوده اندولی آثاری هم دارن که در عین اینکه بسیار کم هستن بسیار هم زیباواندیشمندانه است…حیف که از کاراشون مارو بی بهره میگذارید

  12. asad گفت:

    sitetoon aalist
    movafagh bashiiid

  13. mahin_iran گفت:

    موفق باشییییییییییییییییییییییییییییییییید

  14. sarirna2011 گفت:

    از شعرای ناپیدا هم اثری بگذارید

    لطفا
    به جزاشعار جنابعالی که واقعا هم فنی وهم زیباست
    شعرای تاپ کم است درین سایت….

  15. سمیه گفت:

    جناب استاد بهرامیان شعرهای بسیار زیبایی دارند که از هر زبان که میشنوم نامکرر است.

  16. حامد گفت:

    سلام خانوم . خیلی از همت و تلاش شما و همچنین صدای موزون و آهنگین شما که لذت شعر رو دوچندان میکنه متشکرم . انشاالله که سربلند و شاد باشید . هم خودتون و هم همسر محترم .
    راستی شما پلی تکنیک نبودین ؟

  17. فرزاد سیامری گفت:

    درود بر شما خانم کشفی عزیز و درود بر استاد بهرامیان… دوستتان دارم و تداوم موفقیتتان را آرزومندم. همراهتان هستم و همواره خواهم بود…

  18. مریم گفت:

    استاد بهرامیان یک استاد به تمام معنا هستند که شعرهای واقعاً زیبایی دارند.
    در ضمن سر کلاس ایشون اصلا خستگی معنایی نداره.

  19. مریم گفت:

    استاد بهرامیان یک استاد به تمام معنا هستند که شعرهای واقعاً زیبایی دارند.
    در ضمن سر کلاس ایشون اصلا خستگی معنایی نداره.
    با تشکر

دیدگاهتان را بنویسید