(۱)
نگاه کن که غم درون دیده ام
چگونه قطره قطره آب می شود
چگونه سایه ی سیاهِ سرکشم
اسیر دست آفتاب می شود
نگاه کن!
تمام هستی ام خراب می شود
شراره ای مرا به کام می کشد
مرا به اوج می برد
مرا به دام می کشد
نگاه کن
تمام آسمان من
پر از شهاب می شود
تو آمدی زدور ها و دورها
زسرزمین عطرها ونورها
نشانده ای مرا کنون به زورقی
زعاجها، زابرها، بلورها
مرا ببر امید دلنواز من
ببر به شهر شعرها و شورها
به راه پر ستاره می کشانی ام
فراتر از ستاره می نشانی ام
نگاه کن
من از ستاره سوختم
لبالب از ستارگان تب شدم
چو ماهیانِ سرخ رنگ ساده دل
ستاره چینِ برکه های شب شدم
چه دور بود پیش از این زمین ما
به این کبود غرفه های آسمان
کنون به گوش من دوباره می رسد
صدای تو
صدای بال برفی فرشتگان
نگاه کن که من کجا رسیده ام
به کهکشان، به بی کران، به جاودان
کنون که آمدیم تا به اوجها
مرا بشوی با شراب موجها
مرا بپیچ در حریر بوسه ات
مرا بخواه در شبان دیرپا
مرا دگر رها مکن
مرا از این ستاره ها جدا مکن
نگاه کن که موم شب به راه ما
چگونه قطره قطره آب می شود
صراحی سیاه دیدگان من
به لای لایِ گرمِ تو
لبالب از شرابِ خواب می شود
به روی گاهواره های شعر من
نگاه کن
تو می دمی و آفتاب می شود
(۲)
من خواب دیده ام که کسی می آید
من خواب یک ستاره قرمز دیده ام
و پلک چشمم هی می پرد
و کفش هایم هی جفت می شوند
و کور شوم
اگر دروغ بگویم
من خواب آن ستاره قرمز را
وقتی که خواب نبوده ام دیده ام
کسی می آید
کسی می آید
کسی دیگر
کسی بهتر
کسی که مثل هیچکس نیست، مثل پدر نیست
مثل انسی نیست، مثل یحیی نیست
مثل مادر نیست
و مثل آن کسی است که باید باشد
و قدش از درخت های خانه معمار هم بلند تر است
و صورتش
از صورت امام زمان هم روشن تر است
و از برادر سید جواد هم
که رفته است
و رخت پاسبانی پوشیده است نمی ترسد
و از خود خود سید جواد هم که تمام اتاق های منزل ما مال اوست نمی ترسد
و اسمش آنچنانکه مادر
در اول نماز و در آخر نماز صدایش می کند
یا قاضی القضات است
یا حاجت الحاجات است
و می تواند
تمام حرف های سخت کتاب کلاس سوم را
با چشم های بسته بخواند
و می تواند هزار را
بی آنکه کم بیاورد از روی بیست میلیون بردارد
و می تواند از مغازه سید جواد
هر چقدر که لازم دارد جنس نسیه بگیرد
و می تواند کاری کند که لامپ الله
که سبز بود: مثل سبح سحر سبز بود
دوباره روی آسمان مسجد مفتاحیان
روشن شود
آخ
چقدر روشنی خوب است
چقدر روشنی خوب است
و من چقدر دلم می خواهد
که یحیی
یک چارچرخه داشته باشد
و یک چراغ زنبوری
و من چقدر دلم می خواهد
که روی چارچرخه یحیی
میان هندوانه ها و خربزده ها بنشینم
و دور میدان محمدیه بچرخم
آخ
چقدر دور میدان محمدیه چرخیدن خوب است
چقدر روی پشت بام خوابیدن خوب است
چقدر باغ ملی رفتن خوب است
چقدر مزه پپسی خوب است
چقدر سینمای فردین خوب است
و من چقدر از همه ی چیز های خوب خوشم می آید
و من چقدر دلم می خواهد
که گیس دختر سید جواد را بکشم
چرا من این همه کوچک هستم
که در خیابان ها گم شوم
چرا پدر که این همه کوچک نیست
و در خیابان ها هم گم نمی شود
کاری نمی کند که آن کسی که به خواب من آمده است
روز آمدنش را جلو بیاندازد
و مردم محله کشتارگاه
که خاک باغچه هاشان هم خونیست
و آب حوض هاشان هم خونیست
و تخت کفش هاشان هم خونیست
چرا کاری نمی کنند
چرا کاری نمی کنند
چقدر آفتاب زمستان تنبل است
من پله های پشت بام را جارو کرده ام
و شیشه های پنجره را هم شسته ام
چرا پدر فقط باید در خواب خواب ببیند
من پله های پشت بام را جارو کرده ام
و شیشه های پنجره را هم شسته ام
کسی می آید
کسی می آید
کسی که دلش با ماست، در نفسش با ماست
در صدایش با ماست
کسی که آمدنش را
نمی شود گرفت
و دستبند زد و به زندان انداخت
کسی که زیر درخت های کهنه ی یحیی بچه کرده است
و روز به روز
بزرگ می شود
بزرگ تر می شود
کسی از باران، از صدای شرشر باران
از میان پچ و پچ گل های اطلسی
کسی از آسمان توپخانه در شب آتش بازی می آید
و سفره را می اندازد
و نان را قسمت می کند
و پپسی را قسمت می کند
و باغ ملی را قسمت می کند
و شربت سیاه سرفه را قسمت می کند
و روز اسم نویسی را قسمت می کند
و نمره ی مریض خانه را قسمت می کند
و چکمه های لاستیکی را قسمت می کند
و سینمای فردین را قسمت می کند
درخت های دختر سید جواد را قسمت می کند
و هر چه را که باد کرده باشد قسمت می کند
و سهم ما را هم می دهد
من خواب دیده ام…
منبع عکس: ویکی پدیا (فارسی)
موسیقی متن پادکست: Rachmaninov - Piano Concerto #2 In C Minor, Op. 18 - Adagio
سلام خانم کشفی
این بار هر قدر سعی کردم نتونستم فایل های صوتی رو دانلود کنم.
راستی، اگه (مثلا)غزل هامونو براتون بفرستیم افتخار خونده شدن پیدا می کنیم؟ یا این که فقط می رسید کار شاعران شناخته شده رو بخونید؟
دوست عزیز، اشکال فنی پادکست اکنون رفع شده است. ممنون از تذکر شما. خوشحال می شویم که اشعار خود را برای ما ارسال کنید، پس از بررسی، از خوانده شدن یا نشدن آنها شما را آگاه خواهیم کرد. اما به طور کلی چهارچوب خاصی برای انتخاب شعر و شاعر جز کیفیت کار وجود ندارد.
انتخاب شعرا خیلی خوب بود، “تولد دیگر” و”ایمان بیاوریم به …” بهترین کتابای فروغ فرخزاد هستند و خودش هم یه جایی گفته بود شاید بهتر بود اون سه تا کتاب اول رو منتشر نمی کرد. چه خوب که تو هم مثل اخوان بهش میگی “پریشا دخت شعر آدمیان” این اسم به خوبی روی فروغ میشینه.
من حدود یک ماه پیش سه تا غزل از علی سلیمانی رو براتون فرستادم که جواب دیدید که رسیده اما هنوز استفاده ش نکردید
میشه بگید چرا لطفا !
دوست عزیز، شعرها دریافت شده و در برنامه قرار دارند، تعداد شاعران جدید و قدیم زیاد است و ما در این پادکست نوپا تا کنون تنها ۱۰ اجرای شعر داشته ایم. جدا از اینکه انتخاب شعرها گاهی اوقات با توجه به هدف خاصی و خارج از برنامه صورت میگرد که باعث تاخیر در خواندن دیگر اشعار میشود متاسفانه. به طور مثال شعر شیرکو و یا شعر فروغ. از توجه شما سپاسگذاریم و امیدواریم به زودی از این اشعار استفاده شود.
سلام چرا این دکلمه رو برای دانلود نذاشتین؟اگه میشه برای دانلود بذارین…ممنون میشم
عااالی بوددد ……. سپاس زیبا پسند