پادکست شعر سرایه ۳۴ – دکلمه شعرهایی از پروانه بهزادی

Bookmark and Share 13 دسامبر 2010
    Balatarin                

پادکست شعر سرایه ۳۴ – دکلمه شعرهایی از پروانه بهزادی نام شاعر: پروانه بهزادی
وب سایت: http://tabassomazad.blogfa.com
کتاب: اما تو مثل پنجره ها (در دست انتشار)



(۱)
شاید جواب هل اتی…دهرم؟ تو باشی
مجنون ترین دلداده ی شهرم تو باشی
من دوست دارم توی گردابت بیفتم
غرقم کنی در موجها، بحرم تو باشی
من نذر کردم، باز هم در شعرهایم
وزنم، عروضم، قالبم،بحرم تو باشی
بازی قهر و آشتی را دوست دارم
وقتی دلیل رنجش و قهرم تو باشی
من حاضرم هر جام تلخی را بنوشم
وقتی طبیبم، یا که پا زهرم تو باشی
جلدی بیا زیبای خفته رفت از دست
من خواستم شهزاده ی شهرم تو باشی
این سالها نامحرمان بسیار بودند
با بوسه بیدارم اگر محرم تو باشی

(۲)
دست در دست تو یک شب کوچه های لیز را…
پا به پایت تپه را ٬ سرتاسر جالیز را…
با قطار خاطراتت روستا را شهر را…
اصفهان را٬ یزد را٬ ماسوله را٬ تبریز را…
از تمام ماه های بودنم مرداد را…
از میان فصلهای بودنت پائیز را…
طالقانی٬ شرجی مرداد تا عصر جدید
پارک لاله٬عصر آبان٬ بارش یکریز را…
عطر نرگس٬ طول یلدا٬ یک خیابان خستگی
جیبهای خالی امٌا از خوشی لبریز را…
می فشاری دست من را دزدکی در جیب هات
می نویسی در کفم آن مشق شور انگیز را
نیمه ی شب ٬پیچ بعدی خوابگاه دختران
یک نگهبان٬عقدنامه؟!٬حرفهای تیز را…
صبح فردا ٬ابن سینا  ٬راه را کج می کنی!
دوست دارم تا ابد این شرم و این پرهیز را
طعم خوب عکسهای کاغذی در نیمه شب
باز هم واکرده امشب این کشو از میز را
توی آلبوم بیست سالِ عاشقی قُل میزند
دوست دارم قُل قُل این دیگ سحر آمیز را

(۳)
چقدر خسته ام از کارهای اجبــاری
چقدر خسته ام از روزهای تــکراری
بیا در این رمضان  پخت و پز نکنیم
چقدر روزه بگیرم به شوق افطاری؟
چقدر ناله ی الغوث؟! بودنت عشق است.
تویی عبادت شیرین خواب و بیداری!
بدون گوشی و لپ تاپ در کنارم باش
و بی خیال پروژه٬ و حق همکاری!
و من به مدت یک ماه می شوم شیرین
برای دیدن فرهاد و شوق حفٌاری
شعاع بودن من را بگیر و رسمم کن
مرا ٬جناب مهندس! به رقص پرگاری
بخوان “الهه ناز” و “تو ای پری…” با من
من از ترانه٬ تو از اشتیـاق سـرشاری
*
دوباره آتش عشقی که می کشد شعله
دوباره خطبه عقدی که می شود جاری
و من عروس عجولی که دفعـه ی اول
بدون چیدن گل٬ داد می زنم آر…….ی!
برای اینکه بگویم که دوستت دارم
برای اینکه بفهمم که دوستم داری

(۴)
هر روز با خیال رسیدن به خانه‌ات
تا انتهای کوچه‌ی بن بست می‌روم
یک روز در صفای همین کوچه گم شدم
دارم میان هروله از دست می‌روم

آهوی وحشی‌ام که ز دامت رهیده بود
حالا اسیر و زخمی تیر نگاه توست
پرپر نکرد گرگی اگر یوسف مرا
اما غریب و غمزده در عمق چاه توست

هر شب به رسم وسوسه‌ی کهکشانیت
تا نیمه راه شیری خود می‌کشانی‌ام
وقتی که در هوای تو پرواز می‌کنم
ناگه کنار عکس خودت می‌نشانی‌ام

در پشت آب عکس  مرا قاب می‌کنی
هی سعی می‌کنم که از این قاب بگذرم
پل می زنم برای رسیدن به ساحلت
می‌خواهم از ستاره و مهتاب بگذرم

آغوش مهربان تو را لمس می‌کنم
دستم به شانه های تو اما نمی‌رسد
بر سطح آب، دایره تکرار می‌شود
رویای خوب وصل تو را موج می‌برد

امشب هزار سطر نگفته هزار بیت
در برگ‌برگ دفتر من جان گرفته‌است
از خاکریز کهنه و پنهانی دلم
بغضی برون خزیده و باران گرفته‌است

باران همیشه مژده‌ی یک دشت سبز نیست!
گاهی نشان غربت دلهای خسته است
گاهی تمام پنجره را خیس می‌کند
بغضی که در میان گلویی شکسته است

صیاد دوره گرد چرا داد می‌زند؟!
دیگر چه سود می‌برد از این مزایده
وقتی مرا به قیمت جانم خریده‌اند،
از دادهای دوم و سوم چه فایده؟!(۱)

از چاه اگر در آمده ام بَرده‌ی توام
دیگر نخواه ابری و بارانی‌ام کنی!
در قصر باشکوه زلیخا به تهمتی
در دخمه‌های غمزده زندانیم کنی

امشب میان پیله‌ی خود گیر کرده‌ام
دارم بدون پنجره دیوانه می‌شوم
بگذار با نگاه تو این پیله واشود
کرمم که در هوای تو پروانه می‌شوم!
***
پی نوشت: متشکریم از دوست عزیز پروانه بهزادی که شعرها را برای ما ارسال کردند.


منبع عکس: ‍ ‍شاعران پارسی زبان
موسیقی متن پادکست: Michael Hoppe – October Poem

۷ دیدگاه

  1. عماد گفت:

    فوق العاده زیبا.خیلی خیلی لذت بردم.پریا جان بسیار زیبا بود.ممنونم

  2. امیرسپهر و آرزو گفت:

    محسن و پریای عزیز, بی اندازه و بی انتها لذت بردیم از شنیدن این پادکست. مثل همیشه شعرهای بسیار دلکش و دل انگیز, موسیقی عالی محسن, و پریا هم که عالی خوانده است. ما به سهم خودمان از شما دو عزیز تشکر می کنیم. قبلاً کمتر اینجا کامنت گذاشته ایم, اما بدانید که ما پیگیر و جدی پادکست شما را گوش می دهیم و لبریز از لذت می شویم. یک ماهی که اینجا نیستیم دلمان خیلی برای پادکست تنگ می شود امیدواریم که بشود از ایران هم گوش داد. همیشه شاد و موفق باشید به امید دیدار مجدد شما دو عزیز, زود کارها را سر و سامان بدهید که در جلسات بیایید

  3. بی نظیر بود…لذت بردیم

  4. آشنا گفت:

    عالی بود،لذت بردیم
    من قبلآیه پیشنهاد داده بود،انگار شرایط عملی شدنش نبوده،اما دوباره مطرح می کنم،اگربشه یه آقا هم بعضی شعرهارو بخونه برا خانمها جذابتره،بازم ممنون

    • سرایه گفت:

      ممنون از پیشنهاد شما. همانظور که قبلن هم در جواب شما گفتیم در حال حاضر این امر امکان پذیر نیست چون تنها مجری که در حال حاضر با پادکست سرایه همکاری دارد پریا است.

  5. عزیز احمد فیضی گفت:

    سلام پریا جان امیدوارم که خوب و سالم باشی و در ضمن صدای تو و شخصیت تو فوق العاده زیبا است راستی پریا جان چطور میشه این دکلمه ها رو دانلود کرد اگه بگی ممنون میشم با احترام

    • سرایه گفت:

      جناب فیضی عزیز، خوشحالیم که شما هم به جمع شنوده های ما پیوستید. برای دانلود کردن فایل ها روی هر پست لینکی گذاشته شده قبل از متن شعرها (در دو اندازه با دو کیفیت متفاوت)، راه بهتر این است که طبق راهنمایی که در ستون سمت چپ می بینید، از برنامه آی تیونز استفاده کنید. در صدد هستیم که آرشیو فایل های صوتی رو هم برای دانلود یکجا روی سایت بگذاریم به زودی.

دیدگاهتان را بنویسید