با تو خودم هستم |

می خواهم خودم باشم
خوراک RSS

مهمان های عزیز و خانه ی نو

چهارشنبه ۲۹ آبان ۱۳۸۷

اسباب کشی کرده ایم به خانه نو. همین آخر هفته که خود جریان مفصلی است و مهمان های عزیزی دارم که لحظه لحظه  با من بودنشان برایم غنیمت است. همین است که وقت چندانی نمی ماند برای نوشتن. هرچند حرف زیاد دارم. جدای همه ی اینها بی اینترنتی در خانه ی نو هم دلیل موجه دیگری است. تا یکی دو هفته ی دیگر اوضاع ما در خانه ی نو آرام می شود و من دوباره می نویسم. شاید هم زودتر.

۸ دیدگاه »

مبارک باشه خونه ی نو…

۳۰ آبان ۱۳۸۷ | ۱۰:۴۳ ق.ظ

به سلامتی مبارک باشه خانوم خانوما

۳۰ آبان ۱۳۸۷ | ۱۰:۱۲ ب.ظ
آیلار:

مبارکه ایشالله روزای خوب و خوشی رو تو خونه جدید داشته باشی.
ما رو هم یاد کن داشتم فیلم اون شبو میدیدم دلمون تنگ شده

۳۰ آبان ۱۳۸۷ | ۱۱:۵۲ ب.ظ

آخی .. جان… چه مزه ای می ده بعد از تمیز کردن و چیدن وسایل به دلخواه خودت توی یه خونه نو، بری و بپری روی تخت دراز بکشی و خیره بشی به سقف و تو ذهن ات همه خستگی هایی که کشیدی رو به یه حس خوش “تمام شد” فراموش کنی و حس کنی چقدر تازه تر شدی و چقدر می تونی هر روز مثل خونه عوض بشه درون خودت… نه الزاما انقلاب که همه چیز رو زیر و رو کنه… که یه جیدمان تازه از حس هات کشف کنی… از آدمهایی که می شناسی… از کارها و هنرهایی که بلدی…مثل بعضی از غزل ها که می شه جای بیت هاشو عوض کرد و نه تنها چیزی ازش ندزدید که بهش چیزهای تازه هم داد (ببین منم بلتم) … امیدوارم که خونه تازه ات همیشه پر از شادی باشه… دل شاد بری توش و دل شاد ازش رخت ببندی برای خانه ای دیگر … (البته منظورم این نیست که خونه دار نشید… بلکه منظورم اینه که این قدر خونه دار بشید که هر چند وقت یه بار تو یکیشون اقامت داشته باشید) … و به این فکر کن که همه این خانه ها شاید در جای دیگری از زندگی خاطره هایی باشند برای دوستی های تازه … برای کشف های تازه ترت… برای روزی که دکتر می شوی و جشن می گیری… برای روزی که کودک ات از شعر به متن می آید… به روزهای دور فکر کن همان طور که دراز کشیده ای و نرم به خواب برو… بگذار خواب ادامه اش را به تو نشان دهد…

۱ آذر ۱۳۸۷ | ۵:۳۲ ق.ظ

سلام
مبارک باشه!
منم به روزم عزیزم
خوشحال می شم سری بزنی

همیشه سلامت باشی و سربلند
امیدوارم شعر هم برگرده!

۲ آذر ۱۳۸۷ | ۸:۰۸ ق.ظ

سلام عزیزم…مبارکه…به سلامتی…چه خبرا؟…خوبین…به محسن خیلی خیلی مثل همیشه سلام برسون…منتظر نوشته هات هستیم…فدات.

۲ آذر ۱۳۸۷ | ۸:۴۷ ق.ظ
كرگدن:

سلام …
خوبی ؟ …
همسر جان خوبن ؟!
تو هنوز که پرشین بلاگ رو با دات کام می زنی که !

۲ آذر ۱۳۸۷ | ۱۲:۱۴ ب.ظ

پس بالاخره خونه رو گرفتید…
مبارک انشاا.. کلی توش اتفاقای خوب براتون بیافنه

۴ آذر ۱۳۸۷ | ۸:۴۹ ق.ظ
نوشتن دیدگاه

طراحی شده توسط پریا کشفی(قبل از ارسال نامه لطفن ستاره ها را از آدرس ایمیل حذف کنید)