۵۵ ماه بودن تو
ارسال شده توسط پریا کشفی | در روزهای زندگی دوشنبه ۲۹ خرداد ۱۳۹۱بودن تو آرامش است. مگر نه؟ کدام مسکن، کدام قرص ضد اضطراب، کدام شیشه ی شراب می توانست مرا به این خلسه ببرد که تو برده ای امروز؟ تو می دانی و فقط تو می دانی که این روزهایم آسان نبوده. این روزهایمان. شده ام مثل یک شاخه ی شکسته که وزن یک حشره هم به لرزش می اندازدش. نیاز به زمان دارم برای ترمیم. نیاز به زمانی دارم خالی از همه چیز جز تو.
امروز برای من، برای ما، از کارهایت زده ای، تنها این سو و آن سو رفته ای که خرده شیشه هایی که آزاردهنده ی روح منند را جاروب کنی. و این بهترین هدیه ی هجدهم من بود. این ۵۶ امین ۱۸ امِ ماه که با تو بوده ام. با تو ای شراب خانگی من!
قدر تو را و قدر عشقمان را می دانم. چه در سربالایی های کُندِ نفس گیر، چه در شور پایین دویدن ها.
قربون جفتتون!:**