با تو خودم هستم |

می خواهم خودم باشم
خوراک RSS

عشق در یک نگاه

دوشنبه ۵ تیر ۱۳۹۱

از در می آیم بیرون و تو را می شنوم: “سلام”. دست به سینه ایستاده ای آن کنج و تکیه داده ای به دیوار. با آن تبسم همیشگی ات بر لب. به عشق در یک نگاه اعتقادی ندارم که در چشمم بیشتر بازی‌ی لذت‌های تن است تا خواسته های روح.  اما به تو معتقدم و به عشقی که ذره ذره شکل بگیرد و ببالد و هر روز باشد و بیشتر باشد. آنگونه که هر دیداری چنین،  دل را به لرزه بیاندازد. با تو، به تکرار عشق در یک نگاه ایمان دارم.

***

پی نوشت: گاهی دست خود آدم نیست،‌ همه چیز طوری پیش می رود که همه چیز به هم بریزد! ته ته همه ی این ترکش‌ها، بودن تو دلگرمی است.

یک دیدگاه »

ely:

از نظر من درسته

۱ اسفند ۱۳۹۱ | ۳:۵۵ ب.ظ
نوشتن دیدگاه

طراحی شده توسط پریا کشفی(قبل از ارسال نامه لطفن ستاره ها را از آدرس ایمیل حذف کنید)