ترانه ای نو…
ارسال شده توسط پریا کشفی | در برگردان شعر پنج شنبه ۱۵ دی ۱۳۸۴
Abba
Title: Chiquitita
Album: Abba Gold
برگردان از: پریا کشفی
بانو! چه شده است؟
که غم ها تو را به زنجیر کشیده اند چنین
و در چشم هات امید فردا نیست
چه بیزارم از اینکه تو را اینگونه ببینم
انکار نکن
می دانم که چه غمگینی و چه خاموش
می دانم…
بانو! حقیقت را بازگو!
که شانه های من مامن گریه های تو خواهد بود
می توان به من تکیه کرد که من یار تو هستم…
بانوی لبریز از اطمینان!
تو را اکنون
بال و پر شکسته می بینم
می شود ولی که زخم ها را با هم التیام دهیم
بانو!
من و تو می دانیم
چگونه رنج ها می آیند و می روند
و چگونه زخم ها التیام می یابند
تو بار دیگر خواهی رقصید و اندوه به پایان می رسد
زمانی برای گریستن نمی ماند…
بانو!
تو و من اشک می ریزیم
اما خورشید هنوز – درست بالای سرت- در آسمان می درخشد
بگذار یکبار دیگر آوای تو را بشنوم چنان که پیش از این
بانو! ترانه ای نو بخوان!
یک بار دیگر چنان که پیش از این…
بانو! ترانه ای نو بخوان!
دیوارها فرو ریخته اند
و عشق تو چون شمعی در تلاطم باد می افروزد
هر آنچه بود نیست شده
و گویی هیچ چیز در اختیار نیست
بانو! حقیقت را باز گو!
راهی برای انکار نمانده است
می دانم که چه غمگینی و چه خاموش
می دانم…
بانو! من و تو می دانیم
چگونه رنج ها می آیند و می روند
و چگونه زخم ها التیام می یابند
تو بار دیگر خواهی رقصید و اندوه به پایان می رسد
زمانی برای گریستن نمی ماند
تو و من اشک می ریزیم
اما خورشید هنوز – درست بالای سرت- در آسمان می درخشد
بگذار یکبار دیگر آوای تو را بشنوم چنان که پیش از این
بانو! ترانه ای نو بخوان!
یک بار دیگر چنان که پیش از این…
بانو! ترانه ای نو بخوان!
بانو! ترانه ای نو بخوان!
یک بار دیگر چنان که پیش از این…
بانو! ترانه ای نو بخوان!
پ.ن- متن ترانه را اینجا بخوانید
پریا جان
چقدر دلتنگت شدم . در شبانه ای سرد در پاریس . نمی دانم چرا ذهنم یاد تو و پیمان و بچه های خوب آن کلاس را کرد؟ بانو … کجایی؟
گاه به گاه زندگیت شاد است؟
می بوسمت
نازلی