با تو خودم هستم |

می خواهم خودم باشم
خوراک RSS

بیدار می شوم…باید…دلم صبح می خواهد

پنج شنبه ۱۸ فروردین ۱۳۸۴

من به جایی نمی رسم

تو هی دورتر می شوی

من هی شکسته تر

و چه اصراری دارم برای با تویی – که نیستی- بودن

چه اصراری دارم به بودن

و ” انسان دشواری وظیفه است”

و من فکر می کنم به دشواری دوست داشتن

و فکر می کنم به دشواری دوست داشته شدن

و فکر می کنم…

و فکر می کنم…

و فکر می کنم،

خواب بوده ام شاید

و تو رویای شبانه ای بوده ای که از سرزمین خواب هایم گذشته ای

و تمنای تکرار توست که نمی گذارد بیدار شوم

و تمنای تکرار توست که دستم نمی رود به گشودن پنجره…

نوشتن دیدگاه

طراحی شده توسط پریا کشفی(قبل از ارسال نامه لطفن ستاره ها را از آدرس ایمیل حذف کنید)