با تو خودم هستم |

می خواهم خودم باشم
خوراک RSS

غم تو غم من

پنج شنبه ۷ اسفند ۱۳۸۲

(۱)

از شعر دور افتاده ام  اما بیمی نیست ،

که تو خود شعر مطلقی…

* * *

(۲)

غم تو غم من است.

در هیئت بغضی ناخواسته،

که پا می گیرد چونان پیچکی-تلخ-

و می بالد بی مهابا

تا واژه های خواستنی را به اشکی بدل کند

….

از پس این پرده روشن لرزان

هیچ…جز نام تو،که باید باشد و بچرخد

در فضای اتاقم…ذهنم…شعرم…

اما گمان مکن

این پیچک تلخ اگر بر گلویم پیچیده باشد هم

تاب نمی آورم گفتن دوستت دارم را…

اصلا این جمله شیرین اساطیری

واژه نمی خواهد و حرف و حنجره

بگذار همه چیز در اسارت باشد

تنها…نگاهم را دریاب!

نوشتن دیدگاه

طراحی شده توسط پریا کشفی(قبل از ارسال نامه لطفن ستاره ها را از آدرس ایمیل حذف کنید)