نیم دیگر
ارسال شده توسط پریا کشفی | در شعرهای من, غزل جمعه ۷ آذر ۱۳۸۲بخند ! اخم تو من را به درد می آرد
ببین که باز از این لحظه ها چه می بارد
نگاه توست که نم نم ..و در دلم انگار
نشسته یک سر و دارد بهانه می کارد!
بخند!…اخم نکن….اه…چرا نمی فهمم
که چیست در دلم ..این چیست..یک نفس دارد
مرا ز روح خودم دور می کند ….شاید
به سمت روح تو ..یا نه!..به خویش می آرد!
چگونه می شود از نیم دیگرش این زن…
چگونه می شود آری…که دست بردارد؟
برای عشق سخاوت…خساست اما نه!
شبیه آنچه خداوند در سرش دارد…
ببار چشم خودت را به روح من شاید
خدا بخواهد و ما را به عشق بسپارد…