با تو خودم هستم |

می خواهم خودم باشم
خوراک RSS

با همین چشم های بارانی…

دوشنبه ۱۹ آبان ۱۳۸۲

من چه اندازه  بی قرار توامِ ای پریزاد! ای اهورایی!

مثل باران لطیفی ای ساده! مثل پروانه ناز می آیی!

مثل این شعر های تازه نفس از بهاران و عشق لبزیری

سمت آفتاب ، چشم تو است…روشنی و بلند بالایی

تا صدای تو در خیال من است پٌر شعرم، ترانه می بارم!

مرد من باش تا جوانه زنم در حریم تو ای تماشایی!

کوچه ها رنگ خاطرات منند..روزها از تو رنگ می گیرند

باز هم سایه کن نگاهت را روی این لحظه های رویایی…

از صدایم سکوت می بارد،مثل صحرا بلندم و خاموش…

عطشم را بسوز …ویران کن…آه ای مرد..مرد دریایی!

* * *

زخم بر پشت طاقتم زده ای من ولی مثل کوه ، می مانم

با همین زخم های دردآلود…با همین چشم های بارانی…

نوشتن دیدگاه

طراحی شده توسط پریا کشفی(قبل از ارسال نامه لطفن ستاره ها را از آدرس ایمیل حذف کنید)