به همین سادگی
ارسال شده توسط پریا کشفی | در زن بودن شنبه ۱۵ اسفند ۱۳۸۸وقتی من در دنیای طلایی و لبریز از عشق و شاعرانگی خودم غوطه ورم،
به من بگو چندین هزار زن هنوز، دردی به دوش می کشند از زن بودن؟
“به همین سادگی” را دیدم. دور بود اما آشنا و حزن آور.
چه با حال … منم دیروز درباره زن بودن و درد کشیدن نوشته بودم … من خیلی فیلم رو دوست داشتم … چون چهره ی واقعی خیلی از زنهای جامعمون رو نشون می داد ..
هوم..خیلی فیلم خوبیه اما باهاش در جاهایی مشکل دارم..مثلا تکیه بر خرافات و مذهب در این فیلم تشدید شده هرچند که تلویحا این اتفاق افتاده…
به شدت علاقمند این فیلم هستم و چند بار دیدم اش. فیلم کاملاً احساس آدم رو درگیر می کنه. ولی به نظر من اصلاً راجع به رنج زن بودن نیست.
منم دو سال پیش توی تهران دیدمش!
مشکل اصلی به نظرم اینه که خیلی از زن های جامعه امون نمی دونن که دارن دردی رو به دوش می کشن! یعنی فکر می کنن واقعا زن بودن همینه!
پری من روزت مبارک…بیا غزلمو بخون ..داغ برای امروز…
سلام `پریای نازنین.
با آسمان ریسمان کردن چیزی به من اضافه نشده…
با احترام به خوانش آن دعوتید.
ماناو پرامید.
سپاس
پری سلام…
با افتخار لینک را به وبلاگ تازه هم افزودم
((شما را در جهان هر روز جشنی باد و نوروزی))
سلام
در این رابطه پست ۳۹این وبلاگ را هم ببینید
http://zakhmeanar.blogfa.com
راستی خودم هم با شعری تازه به روزم .
تندرستی و شادکامی تان را آرزو مندم……نوروزتان پیروز
پری جونم سلام….
سلام پریا !
من هم غریب دوست دارم این فیلم را…چند بار نگاه کردم و دلم می گیرد وقتی به انقسمتی می رسد که دخترش کفشهای پاشنه بلندش را پوشیده و می رقصد و صدای “چاووشی”ست گمانم که اتش می زند بر همه ی پیکره زن بودنم…چقدر دوست دارم این زن صبور و خسته ی شاعر فیلم را…
چقدر عشق و فداکار لحظات زندگیهامان می شویم…