با تو خودم هستم |

می خواهم خودم باشم
خوراک RSS

هالووین و روح ها!

شنبه ۱۱ آبان ۱۳۸۷

دیشب هالووین بود. ما چون به این پدیده عادت نداشتیم برای رفتن به جایی هم برنامه ریزی نکردیم. دانشگاه قرار بود ساختمان دانشجویی را تبدیل کند به اتاق روح! باید بلیط می گرفتیم و به ما نرسید چون دیر جنبیدیم. از آنا می پرسم امشب برنامه ها چطوری است؟ جای خاصی می روید؟ توی خیابان خبری هست؟ مثل همیشه طولانی و مفصل شروع می کند به توضیح دادن که هالویین اصلی سوئدی ها برای احترام به درگذشتگان بوده و با روشن کردن شمع و رفتن به قبرستان ها یادی از آنها می کردند اما چند سالی است – نمی دانم صد سالی یا ده سالی!- که هالووین آمریکایی اینجا بیشتر مد شده. از یکی دوهفته قبل مغازه ها شروع می کنند به فروختن ماسک ها و لباس های – بیشتر سیاه و قرمز –  و و حشتناک. بچه ها شب با این لباس های عجیب و غریب و صورت های نقاشی شده وحشت آور یا با ماسک های جورواجور روح مانند می روند در خانه ها را می زنند برای گرفتن شیرینی! یادم هست پارسال اینطور موقع ها خانه زهره خانم، اولین خانه ای که اجاره کردم که در واقع یک اتاق توی یک خانه بود و یک ماهی آنجا بودم، تنها بودم و کسی در زد. در را که باز کردم از ترس داشتم قالب تهی می کردم به خودم که آمدم دیدم نه اینها روح نیستند چند تا بچه قد و نیم قد هستند که آمده اند چیزی بگیرند که بعدها فهمیدم شیرینی است. آن موقع از همین سوئدی دست و پاشکسته هم خبری نبود خوب!

دیگر اینکه این شب بیشتر برنامه ها برنامه های خصوصی است. مهمانی ها توی خانه و محل کار و … برگزار می شود و توی خیابان و مکان های عمومی معمولن خبری نیست. همه با لباس ها و گریم و ماسک های جورواجور در وحشت ناک بودن مسابقه دارند! حتمن این همه ربطی به درگذشتگان خدابیامرز دارد و ما بیخبریم.

نوشتن دیدگاه

طراحی شده توسط پریا کشفی(قبل از ارسال نامه لطفن ستاره ها را از آدرس ایمیل حذف کنید)