زمستان،
می تواند زیبا ترین فصل تقویم باشد
وقتی سرما می گیردم وَ بعد
توی تنور آغوشت گرم می شوم
وقتی شب های سیاه و طولانی
من باشم
و
تو باشی
و
پرده ی اتاق،
که از غروب تا صبح کشیده می ماند
* * *
تو که باشی
زمستان زیباترین فصل تقویم می شود
و شب را هیچ حاجتی به صبح نیست
کافه موکا/ اکتبر ۲۰۱۰
آمیختی تمام تنم با شرنگ ها
هل می دهی مرا تو به آغوش ننگ ها
من یونس تو نیستم و بی هوا مرا
هل می دهی همیشه به سمت نهنگ ها
هل می دهی که یک تنه لشکر شوم تو را
شمشیر برکشیده به فتح فرنگ ها
شاید که “نه” بگویم و این بار بشکند
جادوی ناتمام تمامی جنگ ها
حتی اگر به پاسخ یک بار سرکشی
رجم ام کنی همیشه به پرتاب سنگ ها…
.
.
.
کفتارهای کفر کمین کرده اند و شک
سرپنجه می کشد به یقین، چون پلنگ ها
*
آن سو من و … تجسم ایمان خسته ام
افتاده بی رمق به تن سرد سنگ ها…
پایان برزخ است و کسی در خیال من
کل می کشد برای طلاق تفنگ ها
۱۳ آوریل ۲۰۱۰- چالمرز
* * *
پی نوشت: سومین پادکست سرایه را امروز منتشر کردم. ممنون ام از شمایی که سرمی زنید و پادکست را به دوستانتان هم معرفی می کنید.
پی پی نوشت: دوستانی که تمایل دارند می توانند به صفحه فیس بوک پادکست سرایه بپیوندند و در جریان انتشار آن قرار بگیرند.
پیش از آنکه چون باغی در برم بگیری
طراوت بکر گلی بودی در دست هام
پیش از ریزش آبشار بودن ات بر هستی ام
نگاه جاری آرامی بودی در حوالی چشمم
پیش از شعر شدن
کلمه بودی
…
و تو می دانی
باغ ، بی گل
شعر، بی کلمه
یعنی “نیستی”
و من، بی آرامش چشم هات یعنی درد
یکم آوریل ۲۰۱۰- کرون هوست کافه
پی نوشت:
من یک پادکست شعر و ادبیات فارسی (پادکست سرایه ) راه اندازی کرده ام. به این معنی که هر هفته دو شعر ازیک شاعر می خوانم و فرمت صوتی آن را به اضافه اطلاعاتی در مورد شاعر و همینطور متن شعرها، روی صفحه پادکست می گذارم. نسخه صوتی را می توانید آنلاین گوش دهید یا دانلود کنید و یا حتی از طریق برنامه آیتیونز بگیرید و روی آیفون و یا دیگر موبایل ها، گوش دهید. یک نسخه کم حجم تر از هر فایل هم قابل گرفتن است برای کسانی که به اینترنت پر سرعت دسترسی ندارند. تا جایی که من جستجو کرده ام، چنین ایده ای قبلن اجرا نشده، پادکست به زبان های غیر فارسی زیاد است، اما زبان فارسی و آن هم شعر و ادبیات نه. خوشحال می شوم نظرتان را بدانم. در مورد صفحه، شعرها و نحوه ی اجرا. همینطور، ممنون می شوم اگر در گسترش پادکست و جذب شنونده بیشتر به من کمک کنید.
من از شهد چشمان تو لبریزم
کودک مان عسل می نوشد
۳۰ مارچ ۲۰۱۰
تو قهوه ای
لب های من فنجان
طعم گس تو در من رسوب می کند
خواب از سرم می پراند
۲۹ مارچ ۲۰۱۰- کافه موکا