با تو خودم هستم |

می خواهم خودم باشم
خوراک RSS

زن بودن-۲

سه شنبه ۲۷ اسفند ۱۳۸۷

از خواهرانم کدامیک

زنانه عاشق بودن را

و عاشقانه “زن” بودن را

تجربه کرده است؟

٭ ٭ ٭

از تو که بوسه می گیرم

دامنم گلستانی می شود از مثنوی بودن

و هفتاد من گلایه ی سالهای بی تو زیستن را

پیش چشمانت، به آب می دهم…

مارچ ۲۰۰۹ – گوتنبرگ


زن بودن-۱

سه شنبه ۲۰ اسفند ۱۳۸۷

شبیه هیچ زنی نیستم

نه به تاراج رفته ام

نه در سراشیبی تند زندگی قله ها را از یاد برده ام

*

شبیه هیچ مردی نیستی

نه از من به بوسه ها و هم آغوشی ها بسنده کرده ای

نه خواسته ای که عروسکی باشم خاموش

نه رهایم کرده ای که تند باد حادثه ها بلرزاندم

*

پُشت ام بوده ای

از من واژه ها و اندیشه ها را نوشیده ای

و مرا از برکه ی زلال غروری یگانه نوشانده ای

مارچ ۲۰۰۹- گوتنبرگ


شعر بانو

پنج شنبه ۳۱ اردیبهشت ۱۳۸۳

بانوی شعرهای تو خواهد شد این زن که از هوای تولبریز است

این زن که یخ زده است ولی قلبش از هرم دست های تو لبریز است

این زن که شاعر است ولی انگار غیر از تو هیچ …هیچ نمی داند

حرفش…ترانه اش…غزلش یکسر، از نام آشنای تو لبریز است

این زن که جز تو هیچ حضوری را در بطن سرد خانه نمی خواهد

حتی سکوت ممتد دلگیرش یکریز از صدای تو لبریز است

این زن که بی نهایتی از عشق است در لحظه های روشن رویایی

وقتی نگاه می کنی و چشمش از چشم بی ریای تو لبریز است

وقتی نگاه می کنی و هرجا رد شعاع چشم تو می ماند

گلدان پشت پنجره می خندد، آیینه از صفای تو لبریز است

* * *

از راه می رسی و به پای تو پروانه های غمزده می رقصند

ابلیس از حضور تو می سوزد، سجاده از خدای تو لبریز است

بانوی شعرهای تو خواهد شد با تو سفر به آینه خواهد کرد

این زن که دست های پر از نورش عمریست از دعای تو لبریز است


طراحی شده توسط پریا کشفی(قبل از ارسال نامه لطفن ستاره ها را از آدرس ایمیل حذف کنید)