نویسنده : پریا کشفی ; ساعت ۱:٥٧ ‎ق.ظ روز چهارشنبه ٢٩ بهمن ۱۳۸٢
+

 

دروود چون هميشه...

فقط آمده ام بگويم که هستم.زنده و سرشار

که اين تمام شد سرآغاز باورهای بسياری بود برايم

آمده ام از همينجا به برادران حقيقی ام در اين دنيای مجازی :اميد ، محسن و محمد درود دوباره بفرستم به خاطر همراهی هايشان.

آمده ام که بمانم و ادامه دهم اما....شعر از من مخواهيد که خالی ام.بايد زمان بگذرد تا به قول دوستی اين آهوی رميده به من بازگردد...

  
نویسنده : پریا کشفی ; ساعت ٢:٤٧ ‎ق.ظ روز پنجشنبه ٢۳ بهمن ۱۳۸٢
+

 

 تمام شد....

  
نویسنده : پریا کشفی ; ساعت ٧:٢٦ ‎ق.ظ روز پنجشنبه ٩ بهمن ۱۳۸٢
+

 

 کرگدن عزيز در وبلاگش از زبان جبران خليل جبران نوشته بود: 

"خدايا به من دليری ده تا تغيير دهم آنچه را که می توانم تغيير دهم

آرامش ده تا بپذيرم آنچه را که نمی توانم تغيير دهم

بينش ده تا تفاوت اين دو را بدانم

و فهم ده تا متوقع نباشم دنيا و مردم آن مطابق ميل من رفتار کنند."

و اين روزها اين جمله ها بايد زمزمه من نيز باشد....همين!

 

من از رگبار باران می آِيم

اما نه آنگونه که به خاک غلتيده باشم

چونان که تو از حقيقت...

* * *

من از رگبار باران می آيم

از خيسی مطلق

از سردی که شريان مرا جمع می کند

تا در خاطرم آورد زمستان نبودن را...

* * *

نه اينکه گلايه کرده باشم، نه!

اما اين گل و لای فروچکيده

مگر نه اينکه از شاخ و برگ خاطر تو نشات گرفته است؟

 

  
نویسنده : پریا کشفی ; ساعت ٦:٠٢ ‎ق.ظ روز پنجشنبه ٢ بهمن ۱۳۸٢
+