یک وقفه طولانی!

اول٬ اینکه آدم گاهی توقع دارد بهترین ها را انجام بدهد باعث انجام نشدن بعضی کارها می شود برای همیشه حتی! همچین چیزی برای ادامه ی داستان من رخ داده به گمانم... دلم می خواست بهتر بنویسم. کامل تر و پخته تر. اما نشد! حالا هم برای ادامه دادن ماجرایم اینجا نیامدم...

دوم اینکه٬ برای یک گردهمایی تقریبن علمی دو روزه آمده ام لی سوشیل یکی از شهرهای نزدیک گونتبرگ. این برنامه توسط مدرسه ی تحقیقاتی که من عضوش هستم ترتیب داده شده برای تعامل بیشتر دانشجویان دکترا و تبادل تجربیات.

سوم اینکه٫ لپتاپم را عوض کرده ام و یک مک بوک گرفته ام این هم می شود یکی از دلایل دیگر وقفه ام باشد! تا عادت کنم به فارسی کار کردن با این کامپیوتر جدید

چهارم اینکه یک گزارش تصویری دارم از بهار گوتنبرگ. اضافه کردن عکس توی پرشین بلاک هنوز معزلی است! 

آخر اینکه من تصمیم دارم یک صفحه توی همین وبلاک درست کنم در مورد مراحل گرفتن پذیرش و نامه نگاری با اساتیدو ... تجریبات دیگر عملی ام...  سعی کردم جواب بعضی دوستان که میل زده بودند را بدهم مختصر و مفید اما بهتر است به جای آن چیزی اینجا داشته باشم که به درد همه دوستانی که مشتاقند بخورد.

اوه!

من چقدر مثل وبلاک نویسای کلیشه ای دارم به روز می کنم...اه اه...

یاد اون روزای شاعرانه به خیر! نمیشه حالا این الهه ی پر ناز و نوز شعر به ما مرحمتی بکنه و بیاد دستی رو سر واژه های خاک خورده و نمور ما بکشه!!!؟

 

و به مهتاب عزیز هم باید بگم آره. باید منتظر اعلام پروژه ها باشید. 

 

  
نویسنده : پریا کشفی ; ساعت ۱:٠٩ ‎ق.ظ روز چهارشنبه ۱ خرداد ۱۳۸٧
+