می رود ...
به همان سادگی آمدنش...
امشب شب بزرگی است...هنوز وقت هست...هنوز می شود.....
اين هم فرازی از زيبا ترين شعر مفاتيح( دعای ابو حمزه )...البته به نظرم خيلی از دعاهای اين کتاب به شعر می مانند...زيبا...موجز....و .....پر از حرف هايی که انگار تنها اينگونه می توانستند بيان شوند...
ستايش خدای را که من او را می خوانم و او اجابت می کند
هرچند وقتی که او مرا می خواند کندی می کنم و کاهلی
ستايش خدای را که چون چيزی از او در خواست کنم به من عطا می کند
هرچند هنگامی که او از من چيزی می خواهد من بخل می ورزم....
دوستان خوبم.....
عيدتان مبارک....
و اميد که لحظه لحظه زندگيتان عيد باشد و سرشار از سرور و خوشبختی
نویسنده : پریا کشفی ; ساعت ۱٠:٤٩ ب.ظ روز سهشنبه ٤ آذر ۱۳۸٢