اين روزهاي آخر اسفند...
فكر مي كردم حرفي دارم اما ندارم. دارد بهار مي شود و بازار تبريك هاي كليشه اي و غير كليشه اي داغ است. اولين عيديم را ديروز گرفتم : "كاسِت مسافر كوچولوي آنتوان دو سن ته گزوپه ري با صداي احمد شاملو" و اين بهترين عيدي بود كه در اين سال ها گرفته بودم. همين حالا هم دارم مي شنوم كه:
"اگه آدم گذاشت اهليش كنن بفهمي نفهمي خودشو به اين خطر انداخته كه كارش به گريه كردن بكشه..."
و اين جمله خيلي حرف دارد...
به اميد شادي هميشگيتان
نویسنده : پریا کشفی ; ساعت ٩:۳۸ ق.ظ روز پنجشنبه ٢٧ اسفند ۱۳۸۳