به همين سادگی می شود که نباشيم
فکر می کردم بايد يک شوخی مسخره باشد. حالا می روم طبقه ی بالا و توی اتاق استاد دوباره می بينمش. اين عکس هم دير يا زود از روی برد برداشته می شود. حتمن چند تا دانشجوی شيطان از اينکه نقشه شان گرفته است کلی ذوق زده مي شوند.
* * *
شوخی نبود. آن عکس با آن نوار مشکی شوک آورش هنوز روی برد بود. نيامد ... و من بهت زده فقط توانستم برايش فاتحه بخوانم.
نویسنده : پریا کشفی ; ساعت ٩:٥٦ ق.ظ روز پنجشنبه ٧ مهر ۱۳۸٤